خوشا به حال من...
#سروده های قاصدک خوشابه حال من بخاطر داشتن تو..بخاطرداشتن بزرگی مثل تو ک من درتو غرقم..وبد بحال کسانی ک تو را ندارند به راستی ک در خسران بی نهایتند..چه میکنند زمانی ک در لحظه ی بی کسی روی صندلی نشسته اند و سر را در دست گرفته اند؟زمانی ک من با تمام وجودم فربادمیزنم"خدای من"؟!!اخ ک چه شیرین است این فریاد میدانم ک جوابم زودتر داده شده پیشترازانک صدایت کنم نگاهت به من بوده وهیچ گاه برداشته نشده و نخواهدشد!توچه خوبترین خوبترینی..ک سیرنمیشود دلم ازسخن گفتن باتو……ک عشق درتو معنا پیداکرده..ک عاشقی در تو پیداست…میدانم ما هیچ گاه تنها نبوده ایم ونیستیم ک توهستی همه جا و همه وقت..ولی..تو تنهای مطلقی..و ما چه تنهای بزرگی را داریم در کنج قلبمان ک همیشه کنارمان بوده..راستی ک چه خیال اسوده ای داریم..وچه بی جا گاهی غصه خورده ایم و مشکلاتمان را در کاسه ی چه کنم چه کنم انداخته ایم…چه خیالی اسوده تر ازتو را در کنارمان داشتن..چه بی انصاف اند انان ک تو را نمیبینند!!ایا واقعا نمیبینند؟!!تویی ک در زمان جاری ای؟ایا زمانی ک صدای ابشاری را میشنوند یا گنجشکی را برسر شاخه ای یا برگ زردی را بر زمین تورانمیبینند؟به راستی ک کدام یک از افریده هایت را میتوان تکذیب کرد ای زیبای تمام؟!اه از این دنیا از این روزها و ساعت ها ک من واین ادم ها درچنگال انها گرفتاریم ک چه سخت گاهی مشغولمان میکند ک نمیدانیم به کجا میرویم ان هم با این سرعت زیاد!!!ک اگر تو نبودی ک اگر دست تو بر شانه هامان نبود سرانجامی نداشتیم….تویی ک تنهای مطلقی..وتویی ک هیچ گاه نبوده ک نباشی..چگونه تو را سپاس گویم ک زبان کوچکم برای این کاربزرگ قاصر است…افریده هایت بی شمار و بزرگیت بی حد و زیبایی ات خیره کننده چگونه بگویم ک از اینک تو را دارم به خود میبالم و میبالم..چگونه بگویم ای صاحب دل بی تابم؟!و….بدبحال کسانی ک تو را ندارند به راستی ک در خسران بی نهایت اند….
درس دین و زندگی...
*راستش یه دوستی این مطلبو توی کوثرنت گذاشته بودن واقعا برام جال بود ازش خوشم اومد… توی دوران دبیرستان یه معلم دین و زندگی داشتیم که می گفت دخترها و خانم هایی که توی ایام عزاداری ماه محرم آرایش می کنن میان روضه یا میرن کنار خیابون تماشای دسته های عزاداری منو یاد زن های شامی می اندازن که وقتی بهشون خبر رسید کاروان اسرای کربلا و سرهای بریده به شام رسیده آرایش کردن و خلخال به پاهاشون بستن و هلهله کنان به تماشا رفتن، هیچ وقت این حرفش رو فراموش نمی کنم..
محسن جان سلام..
شهید جان سلام..این روزها رفتنت دل خیلی هارا سوزانده..دل مادرت پدرت پسرت همسرت وحتی مرا که تا اسمانی شدنت نمیشناختمت.. دراین میان هستند کسانی که دهانشان را به مفت باز کرده اند و..تورا قضاوت میکنند..که چرا توکه بچه داشته ای راهی شده ای..چرا اصلا راهی حرم شده ای..ولی اما تو راهت روشن است..من میگویم ان هم به تمام کسانی که شهادتت را نمیفهمند؛ اگر حججی ها سر نمیدادند انسان های بیخیالی همچون تو زیر لگد های حرامی ها استخوان میشکستید…
یا صاحب الزمان...
تا ازين شانه به آن شانه شوم می آيد بال بگشايم و پروانه شوم می آيد عشق پاپيچ من و خواسته هايم شده است مثل مجنون اگر افسانه شوم می آيد هر کجا روی خود آوار شوم گنجی هست تا فرو ريزم و ويرانه شوم می آيد خيز بردارم اگر از دل اين خاک و شبی ببُرم از خود و بيگانه شوم می آيد او کجا و منِ با خاک هم آغوش کجا؟ می روم شاعر و ديوانه شوم … می آيد
سید مهدی موسوی
تقدیم به جانفشانان..
شعله های زرد و قرمز تو را به یاد چه می اندازند؟ شعله هایی که گاهی آنقدر بی رحمند که همه چیز را می بلعند. اگرچه این شعله ها زیبایی خاص خود را دارند؛ اما گاهی به خاطر اندکی بی دقتی، می تواند حادثه ای بزرگ رقم بخورد. به یاد آور لحظه ای را که همه تلاش می کنند برای مهار عامل مرگ! آری؛ به یاد آور لحظه ای را که مأموران آتش نشانی با تلاش وصف ناپذیری و با به خطر انداختن و نادیده گرفتن زندگی خود با تمام وجود برای نجات همنوعشان تلاش می کنند. لحظات مرگ و زندگی؛ لحظاتی که گاه صدای ناله را می توان شنید و گاه تنها سکوتی مرگبار است.لحظاتی که درون هیچ کس آرام و قرار نیست. آتش نشان، یعنی کسی كه از جان و آسایش خود در راه حفظ جان و آسایش ما می گذرد تا ما بتوانیم در امنیت زندگی كنیم. روز پنجشنبه، در پی حادثه آتش سوزی ساختمان تجاری پلاسکو تهران، خبر تلخی از رسانه ها منتشر شد، مبنی بر فرو ریختن این ساختمان و محبوس شدن جمعی از پرسنل فداکار آتش نشانی، که برای نجات جان و سرمایه هموطنانمان، با بذل جان عزیز خود، شجاعانه بکام این آتش و مبارزه با آن رفته بودند. اما در یک لحظه با فرو ریختن این ساختمان، همگی در آوار حاصل از ریزش این ساختمان، گرفتار شدند و در زیر هزاران تن آهن و سنگ خاک محبوس و مدفون شدند. و خوشبختانه با خبر شدیم که هموطنان قدردانمان با حضور در ایستگاههای آتش نشانی و برگزاری مراسم های دعا، از خداوند خواستار یافتن سلامت آنان شدند. و نیز با اهدای شاخه گل به آتش نشانان، از تلاش های آنان تشکر کردند. با عرض تسلیت به محضر مولایمان ولی عصر(عج)، رهبر معظم انقلاب و مردم فهیم و قدردان ایران، وظیفه می داند از زحمات این انسان های شریف و فداکار، قدردانی نماید و از خدواند متعال برای شهدای این حادثه، تمنای اجر و غفران، و برای خانواده های ایشان، صبر درخواست نماید. امیدوارم با ادامه عملیات آوار برداری، شاهد نجات افراد گرفتار در این آوار باشیم و از خداوند منان میخواهیم که به عوامل اجرایی در این زمینه، مساعدت نماید. امیدواریم مردم همیشه در صحنه ایران، در با حضور خود در مراسم تشییع پیکر آتش نشانان شهید، نهایت تشکر و قدردانی خود را از این قهرمانان ملی به ظهور و عرصه برسانند و مرهمی باشند بر دل داغدیده خانواده های این عزیزان و در نهایت امر، امیدواریم دیگر شاهد چنین حوادث دلخراشی نباشیم. مهدی کرمی،باد صبا
ذهنتان با چه چیز پر است؟!
آهنرُبا آهن را جذب میکند ولی طلا را جذب نمیکند، هرچه خواهش بکنید که طلا خیلی گرانتر است آنرا جذب کن، نتیجه نخواهید گرفت، زیرا فطرت او آهنرُباست، ذهن شما هم جاذب است، درذهنتان چه میگذرد؟ به هرچه که فکر کنید، همان رُبا میشوید،
اگر فکرتان بیماریست، بیماری رُبا میشوید و اگر کل پزشکان جهان هم جمع شوند تا شما ذهنیت بیماری رُبا را رها نکنید نمی توانند کاری برای شما انجام بدهند، زیرا خود کرده را تدبیر نیست،
حال ببنید ذهنتان را با چه اطلاعاتی پر کرده اید،
و فطرت آنرا چگونه برنامه ریزی نموده اید،
امکان ندارد به فقر فکر کنید، و از نداری بنالید و توقع داشته باشید ثروت جذب کنید،
به قول حضرت مولانا :
ای برادر تو همه اندیشه ای
مابقی خود استخوان و ریشه ای
گر بود اندیشه ات گُل ، گُلشنی
گر بود خاری، تو هیمه گلخنی
السلام علیک یا فاطمه معصومه(س)
قم حرم اهلبيت عليهمالسلام
قالَ الصّادِقُ عليه السلام: اِنَّ لِلّهِ حَرَما وَ هُوَ مَكَّةُ، وَ لِرَسُولِهِ حَرَما وَ هُوَ الْمَدينَةُ، وَ لاَِميرِ الْمُؤمِنينَ حَرَما وَ هُوَ الكُوفَةُ، وَ لَنا حَرَما وَ هُوَ قُم، وَ سَتُدْفَنُ فيها امْرَأةٌ مِنْ وُلْدى تُسَّمى فاطِمةُ، مَنْ زارَها وَ جَبَتْ لَهُ الجَنَّةُ (قَالَ عليه السلام ذلِكَ وَ لَمْ تُحْمَلْ بِمُوسى أُمَّهُ).
امام صادق عليه السلام فرمود: خدا داراى حرمى است كه آن مكّه است، و پيامبرش هم حرمى دارد كه مدينه است، و اميرالمؤمنين هم حرمى دارد كه كوفه است، و ما هم داراى حرمى هستيم كه قم است، و بزودى بانويى از فرزند من آنجا دفن مى شود كه نامش فاطمه است، هركسى او را زيارت كند بهشت بر او واجب مى شود. (راوى گفت: امام صادق عليه السلام هنگامى اين جمله را فرمود كه هنوز مادر امام موسى بن جعفر به او حامله نشده بود).
بحارالانوار: 60/216
کیک ارده یه صبحانه خوشمزه؛
آماده سازی : 60 دقیقه مواد لازم برای 5 نفر : بیسکویت : 2 بسته خامه : 200 گرم ارده : 200 گرم عسل : 150 گرم کره : 100 گرم گردو نگینی شده : 100 گرم طرز تهیه : بیسکویت را در غذاساز ریخته پودر میکنیم و کره را اضافه میکنیم با دور آرام میزنیم بعد ارده مان را میریزیم مواد را از غذاساز خارج میکنیم داخل یک کاسه نسبتا بزرگ میریزیم خامه و گردو اضافه میکنیم مرتبا هم میزنیم تا حالت خمیری دربیاید، در قالب مورد نظرمان کاغذ روغنی می اندازیم. کل ظرف باید از کاغذ پوشیده باشد مواد داخلش ریخته با دست فشار می دهیم تا خوب همه جا ظرف پر شود دو ساعت داخل فریزر می گذاریم بعد داخل ظرف مورد نظرمان برمیگردانیم کاغذهای آن را جدا میکنیم 1 ساعت هم داخل یخچال می گذاریم. روی آن یک خورده شکلات ریخته با مغزها تزئین میکنیم. نوش جان. این کیک خیلی پرکالری و شیرین هست مناسب برای صبحانه است .
امام حسن عسکری
آن که می آید، شکوه آسمان، عظمت زمین، صداقت ایمان و نجابت آب است. بهار از نامش شکوفا و عشق از یادش لبریز است! ابومحمد حسن بن علی عسکري علیهما السّلام (231 یا 232 - 260 ه.ق) یازدهمین امام شیعیان است. ایشان در روز هشتم ربیع الثانی سال 232، در شهر مدینه دیده به جهان گشودند. مادر بزرگوار حضرت پاکترین، پارساترین، پاکدامن ترین و والاترین بانوی زمان خود بودند و راویان، ایشان را از بانوان عارفه و صالحه برشمرده اند. نام مادر امام را حُدَیث یا حدیثه گفته اند. احمد بن عبیدالله بن خاقان، خصوصیات ظاهری و رخسار حضرت را چنین توصیف می کند: «امام گندمگون، درشت چشم، نیکوقامت، خوبروی و خوش اندام بود و هیبت و جلالی تمام داشت»[1] امام حسن عسکری - علیه السلام - عابدترین فرد زمان خود بود و بیش از همه به اطاعت خداوند و انجام دستورات الهی می پرداخت؛ شبها را با تلاوت قرآن، نماز و سجود برای خدا تا بامداد سرمی کرد. محمد شاکری می گوید: «امام در محراب می نشست و به سجده می رفت و من می خوابیدم و بیدار می شدم لیکن ایشان همچنان در حال سجده بودند»[2] از صفات اخلاقی والای حضرت که بر درخشش ایشان می افزود بردباری ایشان بود؛ حکومت عباسی ایشان را زندانی کرد و مورد اهانت قرار داد لیکن در همه حال ایشان صبور و بردبار بودند و لب به شکایت نگشودند و به هیچ کس از سختی و مشقت خود شکوه نکردند بلکه در تمام موارد، کار خود را به خدا بازگذاشتند و بر او توکل کردند. و این یکی را از نشانه های حلم و بردباری ایشان است. یکی دیگر از صفات بارز امام - علیه السلام - سخاوت و بخشش ایشان بود؛ ایشان بخشنده ترین مردم بودند و وکلایی در بیشتر مناطق اسلامی تعیین فرموده بودند تا حقوق شرعیه را از مردم وصول کرده به فقیران، تهیدستان و درماندگان بدهند و با آنان عهد کرده بود که این اموال را در راه خیر و حل اختلافات میان مسلمین و دیگر موارد مفید صرف کنند. امام حسن عسکری(ع) در طول زندگانی بابرکت خود، بر دو بینش، بسیار مهم تأکید کرد: - اولین کاری که امام انجام دادند این بود که مسئله غیبت امام زمان را برای مردم خوب تشریح میکردند و پیشگوییها را نسبت به ظهور آن حضرت؛ ویژگیهای آن حضرت و….داشتند و حتی اصرار داشند که زمان غیبت نزدیک است. - دومین کاری که حضرت در این زمینه انجام دادند کاهش ارتباط فیزیکی و مستقیم با مردم بود. و این مسائل برای این بود که حضرت نمیخواهند مردم یک مرتبه از مرحله حضور دائمی ائمه به زمان غیبت منتقل شوند یدرست مثل طلوع و غروب خورشید که یک مرتبه از تاریکی مطلق به روز نمیرسد بلکه اندک اندک از شب به روز منتقل میشود چنین حالتی در مسئله امام زمان علیهالسلام مطرح شده است که امام هادی کمی از حضور در بین مردم کنار کشیدند و امام حسن عسکری بیشتر چرا؟ چون مردم باید با دوران غیبت کم کم آشنا شوند. میلاد یازدهمین حجت خداوند، پیام آور آیینه و روشنی، مبارک.
عبدالعظیم حسنی
می درخشد بارگاهش تا فراسوی زمان ریزش باران رحمت بر کویرستان دل حافظ آیات حق و ناقل علم حدیث روحبخش اهل ایمان حضرت عبدالعظیم در جوارت حمزه و طاهر بُوَد کز خاکشان می بَرَد ره تا حریم کبریای منزلت شیخ المحدّثین «صدوق» از محمّد بن یحیی عطّار –که یکی از اهالی ری است– این گونه نقل کرده که خدمت امام هادی(ع) رسیدم، ایشان فرمود: «کجا بودی؟» گفتم: حسین بن علی(ع) را زیارت کردم، امام هادی (ع) فرمود: «بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی، مانند کسی هستی که حسین بن علی(ع) را زیارت کرده باشد».[1] حضرت شاه عبدالعظیم که کنیه اش ابوالقاسم و ابوالفتح نیز بوده، در روز چهارم ماه ربیع الثانی سنه 173 هجری قمری در زمان هارون الرشید در مدینه در خانه جدّش حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام متولّد شده و پس از مدّت 79 سال و شش ماه و یازده روز قمری عمر ، در روز آدینه پانزدهم شوّال المکرّم سنه 252 هجری قمری ، مطابق سیزده مهر ماه قدیم سنه 235 یزدگردی ، در زمان المعتزّ بالله عبّاسی به سرای آخرت رحلت نمود.[2] تبار حضرت عبدالعظیم حسنی با چهار واسطه، به سبط اکبر پیامبر خدا(ص) و خاندان وحی میرسد، احمد بن علی نجاشی -که یکی از ارکان علم رجال است- درباره نسب آن بزرگوار مینویسد: هنگامی که جنازه او را برای غسل برهنه میکردند، در جیب لباس وی نوشتهای یافت شد که در آن، نسبش، این گونه ذکر شده بود: من ابوالقاسم، عبدالعظیمبن عبداللهبن علیبن حسنبن زیدبن علیبن حسنبن علیبن ابیطالب هستم.[3] حضرت عبدالعظیم(ع) در عصر خود، مجتهد توانمندی بوده که براساس اصول و قواعدی که از اهلبیت(ع) در اختیار داشته، میتوانسته دیدگاههای اسلام ناب را در زمینههای مختلف اعتقادی و عملی استخراج کند و به پرسشهای مردم پاسخ گوید.[4] ایشان شخصی پرهیزگار و دیندار بود . اهل عبادت بود و به امانتداری و راستگویی شهرت داشت . به امور دینی دانا بود . توحید و عدل را باور داشت و بسیار حدیث و روایت [ از اهل بیت علیه السّلام ] نقل می کرد .ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهل بیت علیه السّلام - یعنی امام کاظم علیه السّلام تا امام عسکری را درک کرده است. شاید از آن جهت که حرم عبدالعظیم حسنی (ع) برای ایرانیان همچون حرم مطهر اباعبدالله الحسین(ع) دارای برکات و کرامات است ایشان به سیدالکریم شهرت یافته اند.[5] السلام علیک یابن الساده الاطهار السلام علیک یابن المصطفین الاخیار